28 June 2006

* تب فوتبال را قیمتی نیست

15 June 2006

* سوئد و پاراگوئه


امروز همه فقط درحال لرزیدن هستند، اما فعلا که نیمه اول با وجود حملات زیاد سوئد صفر صفر تموم شد. تعجب می کنم که چرا فشار پاراگوئه اینقدر ها زیاد نیست، درصورتی که حسابی انگیزه اش رو دارند. الان همه سوئدی ها توی شهر ریختن درحال ترس و لرز و تشویق. ورزشگاه هم که شلوغ و پر از طرفدارای سوئد هست. من هم این یک هفته همش یا بیرون الواتی و یا دنبال کارهای واجب دویدم. پس فردا بازی ایران و پرتغال هست و ما میریم آلمان که حسابی ایران رو تشویق کنیم خوب ببازه !!

الان هم این زلاتان هیچ کاری نمی کنه فکر کنم همه رو داره حرص می ده !! بابا لک لک قد دراز یه ذره بدو !!

خوب زلاتان که شوت شد بیرون ! ببینیم کی سوئد گل می خوره

اوه اوه الان توپ از توی دروازه پاراگوئه با خودکشی بازیکن دفاعشون از توی دروازه بیرون کشیده شد و سودی ها هنوز با عصبیت دارند می دوند !

فردی آقای گل و خوشتیپ محله


ایــــــــــــــول به قول دختر خاله خوش معرفتمون تو ایران زی زی گولو جونم، ایـــــول !! من یادم رفته بود اصلا که قرار بود سوئد گل برد رو که آخر بازی بزنه بپرم با ماشین بگازونم به سمت مرکز اصلی شهر و همراه با همه بوق بوق بزنیم ! گل رو که زد یک دفعه یادم افتاد و مثل کسی که جنگ زده دویدم همراه با کامرا به گازون به سوی مرکز شلوغ پلوغی ها !مدت ها بود که همه منتظر بودن که همچین روزی بشه بریزند وسط فواره بزرگ مرکزی شهر و بنوشند و بوق بزنند و شادی کنند! همه رفیقان رو هم توی اونجا دیدم ! اما میشه به جرات گفت تعداد کسایی که اصلیتشون سوئدی بود از کسائی که مثل من سوئدی ! هستند اما اصلیتشون از کشور دیگه میاد خیلی خیلی کمتر بود. اما درکل باحال بود یه شلوغ بازی هایی این موقع شب ازشون دیدم که تابه حال ندیده بودم
این هم عکس هاش »:)) ببینیم مرحله بعدی چه میکنند













13 June 2006

* مسابقه ایران - مکزیک در شهر ستکهلم

1. در انتظار آغاز بازی، گزارشی از رئیس جمهور ایران نشان داده می شود

4. ورود بازیکنان با تشویق جمعیت مواجه شد

5. جمیعیت با خوشحالی در انتظار شروع مسابقه


6. طرفداران تیم مکزیک در استادیوم

8. خودم حسابی آماده جیغ زدن برای گل اول ایران ام
* آدم غم اش میگیره

داشتم یک سری عکس از روز مسابقه ایران و مکزیک اینجا می گذاشتم که بلاگر با اشکال مواجه می شد و عکس ها رو نشون نمی داد
بی حوصله از آپلود دوباره، رفتم چند تا لینک ببینم ، که با دیدن عکس های تجمع توی هفت تیر و بزن بزنی که به راه افتاده ، همین طور اشک هام هست که میاد
من نه هرگز این ور دنیا برای مسائل ایران حرص خوردم و نه به خودم اجازه ابراز نظر در باره بکن و یا نکن برای کسانی که داخل ایران هستند رو دادم
اما چرا ؟ چرا ؟ این چه بلایی هست که سر مردم کشور ما داره میاد؟ توی همه مجامع دنیا منفور ترین هستیم، دولت و اسم و رسم امون به درد ته گل و لجنزار می خوره. هیچ افتخار واقعی نداریم که به پشتوانه اون سرمون رو بالا بیاریم. ماهایی که داریم به زور ساعت ها جنگ و جدل با درس و کتاب و زبان غریبه واسه خودمون به اندازه یه گلیم کوچیک توی دنیای این غربی ها اعاده حق و حقوق می کنیم، تا آخر عمرمون هم بدویم هرگز به جایگاهی نمی رسیم

این حکومت دیگه از گرگ هم دندوناش تیز تره، از همه سگهای وحشی چنگال هاشون سیاه تره. مثل یه مار زخم می زنن و هنوز هم نیششون سم آلوده
توی این گوشه دنیا ، توی تک تک کلونی های آواره وار ایرانی ها، جمع شدند ایرانی هایی که شب و روزشون رو سپری می کنند که تابستون ها گر و گر برند ایران پول خرج کنند و وقتی برگشتند بگند اه اه چقدر بد گذشت دیگه نمی رم ، اما هر روز دلتنگ باشند و تمام وقتشون رو پای رادیو و تلویزون های ایرانی بگذرونند

افسوس، افسوس از آنچه که تاریخ هرگز آن را ننویسد و تا ابد پنهان ماند

دلم برای تمام دختر ها و زن های داخل ایران سوخت. دلم برای خودم و تو و همه ما که بیرون ایران هستیم سوخت. دلم برای ویرانی ایران ما سوخت

افسوس و دریغ از تنها یک افسوس

11 June 2006

* تابستان ما می آییم

با سلام و صلوات ، آغاز فصل مبارک و میمون تابستان را به همه مجاهدین و مسلمین در راه ایثار صحنه مقدس رقص و شبهای تا صبح بیدار کنار دریا را تبریک و تهنیت می گوییم

به امید اینکه هیچ کدام مسلمین شایسته ، مثل اینجانب کافر دو عالم دو هفته تمام مثل اسیر زندانی در اتاق ساکت دانشگاه، همراه با تعدادی ملیت ریشو و بوگندو مجبور به سپری کردن ساعاتی به داعمرالخمری درس خوندن به جای عبادت و رقاصی نشدود !

اما به اذن پرورگار منان و کمک رهبر فرزانه و به کوری دشمنان اسلام و شوری شیطان بزرگ این امتحاناب به پایان رسیده و از جمعه شب مراسب سوگواری های شب احیا با مسمک های الکهل دار در کنار استخرهای آبی و آهنگ های برزیلی آغاز شده و دیشب تا پاسی از بامداد ، ساعت 4و نیم صبح دقیقا افتتاح شده است

در انتظار شبهای اینچنین ، تمام تابستون رو قرار است با عبادت و ضیافت بترکونــــــــــــــــــــیم

جای شوما را هفته دیگه در محضر زائران مکه مقدس آلمان خالی نموده و منتظر عکس های خفن از پایکوبی ملت بیگانه و خودی در همین نت مقدس باشید

حالاهمه با هم به دیدار بازی ایران و مکزیک می نشیدیم. از ستکهلم منتظر عکس های پایکوبی باخت ایران باشید

:D

01 June 2006

* یکشنبه 29 شهریور 1383


نمی دانستم فاصله خاک و ابر
میان شعله دو قلب
اینچنین سریع می گذرد




when I begin writing poems, it means just one thing, my heart gonna explode soon or later ...
thoughts .. pictures .. eyes .. just don´t wanna draw back .. just don´t wanna feel
yeah right .. I don´t wanna feel

...