20 March 2009

  عید شما مبارک.:.

به لحظات آخر سال 87 ایرانی رسیدیم. برای یک سال دیگه داریم آماده نو شدن و رسیدن بهار میشیم
من هم مثل همیشه کلی کار برای لحظات آخر دارم. ولی خوشحالم که دیشب نوشته ای برای آخر سال ننوشتم
چون قبل از اون همش احساس می کردم سال 2008 یا همون 1387 ایرانی سال زیاد خوبی برای من و عزیزام نبود
میخواستم بنویسم این سال رو دوست نداشتم مثل همشه

ولی آخر شب وقتی توی کاتالگ عکس های سال 2008 ورق میزدم دیدم چقدر اتفاقات خوب هم توی این سال افتاده بوده و من گذاشته بودم سختی هاش و غم هاش اون ها رو برام کمرنگ کنه

به شهر هایی در سوئد و نیز کلی کشور سفر رفتم و تونستم لحظات خیلی خوبی رو با دوستان و عزیزام بگذرونم. این خنده ها و خوشحالی ها رو نمیتوان فراموش کرد.
سخت ترین لحظات همانا از دست دادن عزیزان است. پدربزرگم ؛ عمه ام هردو از پیش ما رفتند. خیلی از دوستانم یکی از نزدیکانشون رو از دست دادند. و حتما جای این عزیزان کنار سفره عید امسال ماها خیلی خالی خواهد بود

اما توی این آخرین سفری که در روزهای آخر سال به یک کشور دور رفتم؛ و برای اولین بار با مردمان یک کشور آفریقایی آشنا شدم؛ حس های من رو خیلی تغییر داد. خیلی بارها رو که بر دوش داشتم زمین گذاشتم و سبک دویدم به سوی آرامش و شادی

از او روز اتفاقات خوب همش پیش امده و من دارم به باورهای قدیمی ام باز میگردم
انرژی مثبت رو در اطرافم احساس میکنم و این رو فقط مدیون آرامش گرفته از دریا و آفتاب زیبای خدا هستم

تا 2 ساعت دیگر عید نوروز و لحظه روبوسی فرا میرسه. به زودی پیش پدر و مادرم خواهم رفت. امسال برای اولین بار توی این 10 سال گذشته ما در لحظه تحویل سال نه در خانه نیستیم بلکه خواهرم هم مجبور است سر کار باشد و پدر مادرم هم شکر خدا در نزدیکی هم کار میکنند و من می تونم پیششون باشم
بایست قدر این لحظات رو بدونیم که دیگه شاید سالهای آینده نتونیم به این سادگی کنار هم باشیم

برای همه دوستان که از دور و نزدیک میشناسم سال خوبی رو آرزو میکنم. امیدوارم همه سلامت باشید و شاد. دلتون شاد باشه که همه سختی ها رو میشه با خنده تحمل کرد. امیدوارم خودم هم به این دستور عمل کنم

عید شما مبارک. دمب شما سه چهارک »:) اینم جمله مخصوص من برای عید

حالا به حرفهای پرزیدنت اوباما هم گوش بدیم که خیلی خوبه




17 March 2009

 چهارشنبه سوری امسال  .:.


دلم می خواست خیلی بیشتر از اینکه وبگردی می کردم می نوشتم. اما نشده

یک سال ایرانی دیگه اومد و رفت به همین سادگی
سال سختی بود. پر از خداحافظی از عزیزان. سختی دوری ها و ...سختی درک دردها

شب چهارشنبه سوری کنار خانواده مشغول کار و کمک به همه ایرانیان همسایه در شهر ستکهلم برای آماده کردن سفره هفت سین اشون
هرچند کسی قدر این همه زحمت رو هرگز نمی دونه

از روی آتش کوچکی که در خانه عمو ام درست کردند پریدم و برای سال جدیدم 2 آرزو کردم
برای همه عزیزان دور و نزدیکم سال خوبی رو آرزو دارم

برای عید دوباره به خدمت می رسیم 

سرخی من از تو، زردی تو از من
این یعنی چه حالا ؟؟ هاهاها