11 October 2005

payiz

پاییز


خواستم یه چیزی بنویسم

مثل یه ثبت واقعه

اینقده دلم گرفته

خیلی هم شیکسته

مثل یه قوری

دلم هم واسه یکی که چند ماهه ازش خبری ندارم خیلی زیاد تنگ شده

طوری که دلم میخواد اندازه دریاچه خزر گریه کنم

راستی پاییز رسیده

برگ ها دیگه داره میریزه

قشنگ 10 روز مونده به امتحان ها

گند زده شده به حال جمال ماها

چقدره بده باز دلم بگیره

وقتی اینهمه وقته خوب و بی درد مونده

دلم تنگ میشه این لحظه ها

پس برم تا گریه نکردم

بای بای

0 comments:

Post a Comment