10 March 2007

زندگی هرگز ثابت نیست .:.


خسته ام و وقت نوشته نیست. شب ها هم انرژی خالی کردن افکار بر برگ های نامرئی فضای سایبر نیست

گاهی زمان ناهار، گاهی برای استراحت ، تنها برای خودم توی سنتروم بزرگ نزدیک دانشگاه می نشینم و به آدم ها نگاه می کنم و دلم می خواد از روی پوستشون زیرش رو بخونم و حس کنم. گاهی خوب است دونستن اونچه درون دیگری می گذرد تا کمی آتیش درون خودم آروم بگیرد.


با نگاه به آدم ها که با سرعت، تنها یا دست جمعی از جلوی میز قهوه من می گذشتند، فکر کردم اگر همین الان امکان پرواز از این جسم و شخصیت رو داشتم، آزاد در انتخاب هرکه می خواهم باشم، چند درصد این آدم ها شانس گرفتن هویت جدید من را خواهند داشت ؟ دانستن اینکه درصد زیادی رد خواهند شد خوشحال کننده بود. من دوست دارم همین آدم، با همین میزان امکانات، مشکلات، هنرها و کمبود ها باشم. با همین میزان خوشبختی و اشک ریزان ها و آه ها و خنده ها. چقدر خوب است این احساس که از جایگاهی که در زندگی تقسیم شده ایم و خود بدست آورده ایم راضی باشیم. و صد البته ، کسی که خود را صددرصد راضی از شرایط اش بداند، و به طبع بی نقص، خودش بزرگترین کمبود دنیا را دارد. در دید من هرگز نمی توان بهترین امکانات و بهترین جایگاه را داشت، بهترین مساوی با تکامل است و هیچ انسانی به این مرتبه نمی رسد مگر باورش از سکون تلاش تا ابد باشد

نوشته زیبای لیلای عاقلانه رو امشب خوندم ، و دوست دارم شما هم بخونید

...."


می خواهد هرچه زودتر به نتیجه برسد ، به قول چانگ ! انسان اندیشمند هرگز به دنبال نتیجه نمی رود و نمی تواند برود . وقتی خود زندگی یکسره و بی انجام است ، چطور انسان عاقلی می تواند نتیجه بخواهد و این یکسرگی را قطع کند ؟ وقتی به دنبال نتیجه ای قاطع می روید ، به این معناست که به زندگی می گوئید : " ای زندگی بایست و در یکجا به نتیجه برس ! "
بعضی از مردم برای غیر معمولی بودن به دنبال فرزانگی می روند ، برای اینکه آدمی غیر از دیگران شوند . می خواهند مراقبه کنند و این فن و آن فن را بیاموزند که روی آسمانها قدم بگذارند نه روی زمین ، می خواهند خود را کامل کنند . کسی که کامل شد دیگر مرده است زیرا تکامل خود را متوقف می گرداند . هیچکس نمی تواند کامل باشد زیرا هنوز تکامل در گیتی ادامه دارد و همه با این روند حرکت می کنند .

...."

ادامه در بلاگ لیلا

0 comments:

Post a Comment