15 December 2005

و اما تعطیلات *


این عزیز ما تمام طول پاییز رو به جون ما و هر کی از سرمای سخت و سوزان وعده های مخوف داد ، نق زد که کو برف و کو بوران ! کجاست سرمای فلک افکن این اسکیمو لندها

حالا هم 10 روز باقی مونده به شب کریستمس ، همه جا خشک و بی آب و برف !! می باشد
در طول این چند ماه خیلی چیزها پیش اومده ، اما مهم ترین اون سرحال اومدن من به شکل بسیار قابل تصور ، یه رویایی دور ! یه وهمی که همش می ترسیدم به واقعیت نپیونده

اما خوب ، خوشحال و پر انرژی به استحزارتون می رسونم که در غیاب من این چند مدت ، نه تنها اوکی بودم بلکه سوپر می زدیم و می خوندیم و می رقصیدیم

دلم میخواد کلی بنویسم.
از این روزها که می ره و شاید شبیهش پیدا نشه
همیشه گفتم حال رو بچسبم و بی خیال آینده ، تازه دارم بهش عمل می کنم.

0 comments:

Post a Comment