18 August 2002

سیلامات
من خیلی خوشم.مامی جونم از ایران برگشته.آخ که چه قدر ای روزا گشنگی کشیدیم ما.ناهارا تن ماهی یا ماکارانی و شام هم اگه خبری بود نون و پنیر و هندونه هم کنارش. ولی نا انصافم اگه اعتراف نکنم این خواهر خوشگلم همش غذا درست کرده!! بابا از مامانم هم بهتر برنج می پزه!! خلاصه دست مریزاد.
الان بر می گردم

0 comments:

Post a Comment