29 August 2002

دارم میرم یه سفر چند روزه
با خواهرم و رفیق شفیقم. میریم یه جزیره خارج سوئد. تا دوشنبه هم بر نمی گردم. حالا زندگی و درس و کار و اینا به کنار "ملت بی من چه کنند؟؟ آخی دلم واستون سوخت
اوف بدوم که ساعت داره میشه 20. ساعت 23 کشتیمون میره
بلکه اونجا برم و یه جورایی پیدا شم. هر چند گم شدن من هم بیش از یک نفس طول نکشیده و نمی کشه/ هرگز

0 comments:

Post a Comment