05 May 2004

:: آدم و فرد


وقتي آدمي پررنگ تر ميشه وجودش تو زندگي فردي. تمامي واکنش ها و حرف هاش اهميت تازه ميگيره
ماهيتي فوق اونچه روزانه به حرفهاي ديگران ميده
وقتي آدمي احساسات فردي رو متاثر ميکنه. تمامي فکر. روح و قلب فرد مرتعش ميشه با تک تک صداهاي خفيف حتي
وقتي عشق جايگزين صميميت و رفاقت بشه. آدمي خيلي ميبايست هواسش به رفتارش مقابل فرد باشه
نميدونم آدم ها تا چه اندازه به واکنش هاي فرد مقابلشون اهميت ميدند
یکي ميتونه از بيخ بي قيد باشه و کسي هم برعکس اونقدر به جزئيات اهميت ميده و توش دقيق ميشه که حتي باعث آزار خودش ميشه

تو درون آدم بيخيال رو نميتونم حدس بزنم چه ميگذره که واقعا از اهميت تاثير رفتارش در فرد ميدونه خبر داشته باشه
که آيا در ذهنش خطور ميکنه نوع حالات. ميزان اهميت. حتي صداي نفس و خنده درست شبيه يک خنجر روي پيکر روح فرد فرود مياد


يکي ميتونه زياد حساس باشه. اونقدر که نه تنها خودش طاقت بي اهميتي به آدم ها رو نداره. بلکه نهايت تلاشش رو ميکنه که حتي اونچه خراشي بر پیکره آدم ها وارد شده رو مرحم بگذاره
تو درون فرد حساس رو ميدونم چيه. که قلب يه فرد حساس سرشار از گريه هست براي نه خودش بلکه آدم ها

وقتي فرد حساس با آدم بيخيال برخورد بکنه . مثل تقاطع دو قطار.
فاجعه اتفاق ميوفته. آره فاجعه. درست همون چه هر روز تو اين دنيا بين تک تک آدم ها اتفاق ميوفته. شايد واسه اينه دنيا اينقدر کثيفه.


تو درون فرد حساس رو ميتونم حس کنم. که انگار وقتي مقابل کوهي از بي تفاوتي دست و پا بسته با صداي بي زبوني قرار ميگيره. با هر رفتار بي فکر و بيخيالانه. انقدر تک تک پرهاش آتيش ميگيره. هيچي نميتونه بگه
آخر ميره خودش رو مقصر ميدونه که چرا بارها و بارها صحنه براش تکرار شده اما هم توي همون دايره ايستاده و مشاهده گر له شدن خيلي چيزها ميشه. بيچاره آخرش خودش به خودش تسليت ميگه :
عيبي نداره. فرد حساس عاشق حق داره به حرف دلش گوش کنه و نه قانون کثيف زندگي


تو درون آدم بيخيال رو نميتونم حدس بزنم. شايد هم آدم بيخيال خودش رو به پرتي ميزنه. شايد بي اهميت بودن آسون زندگي کردن رو خلق ميکنه. ولي اصل واقعيتش اين هم تقلبي هست.

بيخيال مترادف با بي مسئوليتي نيست. وقيح بودن مترادف با مهربوني نيست. نا انصافي اما... نا انصاف ترين دست مزد محبت است. کاش همه آدم ها اين رو بدونند.

يک فرد حساس ميتونه اسمش من باشه
يه آدم بيخيال ميتونه اسمش تو باشه

اينا جزوي از گلايه هاي تک تک ما انسان ها ميتونه باشه. انسان هايي که مراقب دل همنوعشون نيستند
به بهانه هاي بي ارزش. همچو بي مسئوليتي
آدم ها هواستون رو جمع کنيد.. شايد امروز جواب بيخيالي ها رو نبينيد. اما خوب.. فردايي هم هست.

مراقب هم باشيد.خيلي مراقب باشيد.. زير پاهاتون.. توي دستاتون..شايد قلبي خونه کرده شايد خيلي نامرئي باشه رنگش.. اما در رگهاي اون قلب. خون درجريانه . با صداي طپش عشق

صداي عشق خوش است... اما نه براي همگان...

سه شنبه شب, 04 ماه مي ۲۰۰۴

0 comments:

Post a Comment