20 February 2008

ستکهلم مه زده.:.


امروز از صبح دور همه ساختمون های بلند و ته همه خیابون های زیر پل کنار دانشگاه رو مه گرفته بود. مه اش ملس بود ، توی هوا نم نم بارون بود بدون اینکه ترنمش رو روی گونه ات حس کنی
شب زیر نور چراغ پل کنار خونه هه هوا رو رویایی کرده بود وقتی ذرات شبنمش توی آسمون می رقصیدند و حس می کردی توی صورتت نم نم بارون بود بدون اینکه ترنمش رو روی گونه ات حس کنی



فردا کاش بازم مه باشه... تا گونه ام از ترنمش خیس بشه...که نم اشک چشمانم شوره

0 comments:

Post a Comment