07 June 2007

روز ملی سوئد .:.

این خدا بدجوری سوئدی ها رو دوست داره، امروز روز ملی سوئد بود. هوا ؟؟ بالای سی درجه، آفتاب تابان و همه جا تعطیل

من هم کمی توی بالکن آفتاب گرفتم و بعد هم توی بالکن حیاط مانند دانشگاه
امشب هم که گذشت، به امتحان شماره یک فقط یک فردا رو دارم، و واسه امتحان دومی 3 روز باقی هست. فردا فکر کنم حسابی سترسی باشم
این دوستم تالار دیگه داره من رو قاطی می کنه :) از بس که بایس یا باهاش حرف بزنم که بچسبه به درسش، یا که نصیحتش کنم، یا در مورد روابط و این جور حرف های خاله بازی ! یا که .....آه خدا
دیگه زبونم مو درآورده ! آخه این دختر شیطون هر روز 5 تا 7 ساعت با تلفن با هزارتا از دوستاش صحبت می کنه. و از زمانی که به زور کتک و شلاق می کشونمش دانشگاه اجازه نداره در طول درس خوندن تلفن بازی کنه، در نتیجه خودش اعتراف می کنه که من جور همه این ساعت های گپ زدن های خانوم با رفقاش رو بایست بکشم

این دختر عجوبه نازنینی هست که هرچقدر هم من رو اذیت کنه ازش خسته نمی شم و فکر نمی کنم روزی باشه که دیگه نخوام به دوستیمون ادامه بدم

اون هم امتحانش جمعه شبه

Wish us both GOOOOOOOOOOOOOOD LUUUUUUCK

0 comments:

Post a Comment