08 September 2002

از سر فرو بردن تو عادات اونقدر بدم میاد! مثلا دوست ندارم شلوارم آبی باشه اگه مال همه آبی است! اصلا چی دارم میگم این که اسمش تقلید است. نمی دونم که باور رویا بهتره یا انکار حقیقت! الان به مغز من یه نوار فیبر انتقال اطلاعات وصل کنند و سر دیگش رو به صفحه نت گیری یه هو همه جا سیاه میشه انقدر که تو کلم فکر ریخته!

از هر کی که لوسه بدم میاد! از هر چی که سنگه خیلی خوشم میاد! از رنگ هوایی که توش بوی آرزو های نرسیده باشه بدم میاد! از زمینی که با قطره های اشک خیس شده باشه خوشم میاد! از دلتنگی ها بدم میاد! از آزرو خوشم میاد! بر عکس از نرسیدن به آزرو بدم میاد! از انسان بودن بدم میاد! از خدا بودن خوشم میاد! از ادم مغرور بدم میاد! از غرور خیلی خوشم میاد! از همه چی و همه کس بدم میاد ولی خیلی خیلی خوشم هم میاد!!!
سیم قرمزم پریده باز! جای نگرانی نیست! تنها یه گوشه کوچیک است که می سوزه! اون رو هم الان شش ماهیست که در حال ریختن خاک رو چاله ای که سه و نیم سال گود کرده بودم هستم....

0 comments:

Post a Comment