27 November 2002

" دين،‌ آه موجودات تحت ستم است، عاطفه‌اي در اين دنياي بي‌عاطفه و روح وضعيت‌هاي بدون روح. دين افيون توده‌هاست. " -
- کارل مارکس و فردريش انگلس

پ.ن. بحث تعابير مختلف از دين ادامه داره. ديروز از دورکيم گفتيم و امروز نوبت دومين جامعه شناس ديني است : کارل مارکس. در مشهورترين نقل قول‌اش، مارکس دين رو افيون توده‌ها ( مردم ) مي‌دونه. افيوني که مردم از ظلم به اون پناه مي‌برند. ترياکي که هر وقت مردم رنج کشيده‌اند،‌ کشف‌اش کرده‌اند تا خودشون رو تسکين بدهند. از ديد مارکس، دين گاهي هم ايدئولوژي طبقه حاکم است براي ادامه حکومت ( به اکثر جوامع که نگاه کنيد، اگر دين حاکم باشد، دستورات‌اش صد در صد جوري است که طبقه حاکم حفظ شوند و مردم از آن فرمان ببرند. )‌ از ديد مارکس دين يک باور کاذب است. يک حواله دادن مشکلات به خواست خداوند،‌ آزمايش الهي و حتي گاهي عبادت. مارکس مي‌گه يک دين‌دار وقتي فقير است نگاه نمي‌کنه چرا فقير شده و استثمارگر رو تنبه نمي‌کنه بلکه فقر رو عبادت و خلوص تلقي مي‌کنه و يا وقتي زمين لرزه مي‌ياد اون رو به خشم خداوند نسبت مي‌ده و وقتي هم که بهش ظلم مي‌شه، به اميد بهشت در اون دنيا خاموش مي‌شينه. مارکس معتقده اينها همه " باور کاذب " هستند و توده‌ها فقط و فقط وقتي مي‌توانند به خوشبختي برسند که به " کاذب " بودن دين پي ببرند و . . . يکي از مارکسيست‌هاي ايراني ( احسان‌الله طبري ) مي‌گه :‌




نه آيد ز آسمان‌ها مژده‌اي

نه قدرتي غيبي برآيند سفره‌اي گسترده اندر خانه برچيند

به خواب است آنکه راه و رسم هستي را نمي‌بيند

کليد گنج عالم رنج انساني‌است آگه شو

دو ره در پيش

يا پيکار يا تسليم جان فرسا

وزان راه خطا بر گرد و با همت در اين ره شو.

درست يا غلط، نظر مارکس در مورد دين اين بود. ديروز از دورکيم حرف زديم که دين و خدا رو نمودي از خود جامعه مي‌دونست و تقويت کننده روح جمعي اون‌ها. امروز هم از مارکس گفتيم که دين رو باوري کاذب مي‌دونست که جلوي انقلاب مردم رو مي‌گيره. فردا نوبت ماکس وبر است : جامعه شناسي که دين رو کارگذار تغييرات اجتماعي مي‌دونست. کسي يادشه وبر بطور خاص روي کدوم دين انگشت مي‌ذاره ؟



جادي.

براي عضويت در گروه يک لحظه فلسفه به www.Jadi.net مراجعه کنيد.

يا براي falsafe-subscribe@yahoogroups.com نامه بفرستيد.



سلام
من از اين سايت که امکان عضويت داره ميل ميگيرم.
مطلب امروزشون به حرفي که در فکرم بود در مورد دين بگم ارتباط داشت..
شب اومدم خونه مي نويسم

0 comments:

Post a Comment