11 May 2003

پول مالیات پرداخت شده در ازای استفاده برای آموزش و تحصیلات برای بچه های خارجی و مسلمون برای جداسازی.. کتک زدن..شستشوی مغزی و دور نگاه داشتن از اجتماع در مدارس اسلامی و عربی در سوئد مورد سواستفاده قرار میگیرد.

دانش آموز ها از داشتن ارتباط با جامعه " واقعی " در سوئد محروم میشوند. قوانین حاکم بر این مدارس که برگرفته از !!! دین اسلام !!! هست باعث میشه که اون ها به دلخواه خود تصمیم به اجرای قوانین بکنند.
دستوراتی که مغایرت کامل با برنامه های اداره کل آوزش مدارس دارد.

خیلی در این مورد حرف میشه زد. من یکی نمیتونم.. چون با گفتن هر کلامش اعصابم بیشتر خط خطی میشه که چرا دیگه اینجا..
در این دکومنت که به دو طریق با دوربین علنی ودیگری به صورت دوربین مخفی تهیه شده..چند نفر به سرکشی به تعدا زیادی مدارس اسلامی و شخصی در سوئد میرند و برای به ظاهر بچه های خودشون اطلاعات جمع میکنند.
دنیای بسته ای که در این فیلم لو و آشکار میشه عرق شرم رو بر روی پیشونی ما که نام مسلمون بر رومون مهرخورده شده میشونه. مایی که از کشور هایی با دیگر باورها میاییم.

تو این فیلم نشون میده که حرف والدین و معلمین و مدیران مدرسه حرف اول رو میزنه و نه نیاز ها و حق و حقوق بچه ها. شاید اگر در ایران چند سال پیش این حرف ها رو میشنیدم.. برام اونقدر عجیب نبود که امروز که دهنم باز بمونه از شنیدن اینکه معلم اجازه تنبیه بدنی شاگرد رو داره.. و یا در مدرسه به شاگرد ها اجازه خوندن درسی درو مورد سایر ادیان جز اسلام داده نمیشه..

انگار من خیلی خوب نیستم برای گفتن و نوشتن به خصوص وقتی موضوعی مغزم رو فشار میده.. آخه الان هزاران کلمه میچرخه تو ذهنم که نمیتونم به راحتی بگم.
کدوم آدم هایی هستند که هنوز نمیتونند باور کنند با بستن راه ها با بستن درها برای خواندن و دیدن و شنیدن و تجربه هیچ روش دیگری برای آموزش وجود نداره
بی علت نیست که هنوز قتل های ناموسی اتفاق میوفته وقتی پسر و دختر رو از بچگی با این باور بزرگ میکنی که پسر در سر کلاس ردیف جلو بشینه..به دختری دست نزنه باهاش بازی نکنه.. دختر حرفی از احساسش نزنه..بدنش رو در هزاران لایه ملحفه پنهان کنه و ......

وقتی میبینی هنوز اجازه میدند دختر رو ختنه کنند تا مانع بروز احساسات جنسی اش در آینه دشند...تنها برای اینکه بتونند اون رو در اوجا که لازم هست کنترل کنند.

صدای داد من مثلا خیلی ها هست و اما نیست.

در این برنامه رفتار متضاد مدیران و معلمان مدارس آشکارا میشه و اینکه اون ها در مقابل دولت و دوربین همانند قانون حرف میزنند و در عمل هنوز بر طبق قواننین وحشیانه خود عمل میکنند.
این مدراس که به اصطلاح از اون ها به نام مدارس خصوصی نام برده میشه ! که اتفاقا شباهتی به اون نوع خصوصی که ما در ایران باهاش آشنا بودیم نداره ! بیشتر برای مسلمان ها و یا اعراب برگزار میشه
کادر مدرسه خارجیانی هستند که به زبان سوئدی تسلط دارند و کمی تحصیلات ! و معلم های بدون مدرک و اجازه لازم برای آموزش..بلکه اون ها همون از جامعه رونده شده های گذشته هستند که حالا جایی برای ابراز عقاید فاسدشون پیدا میکنند.

جقدر به کثافت میکشند این دنیای آزاد بچگی رو وقتی اونها رو مجبور میکنند از کودکی فرقی بین خود و سایر ادمها با ظاهری متفاوت..با دین متفاوت و یا عقایدی خاص ببینند.

مرتیکه مدیر یکی از مدارس علنا میگفت ما هیچ نیاز نیست خودمون رو 100 % به این جامعه و قواننین سوئد ی مبدل کنیم.. یکی نیست بگه بیشعور تو حتی شده به این فکر کنی پس چرا اینجا رو جامعه دمکرات و فضای آزاد برای باور های شخصی نام گذاشتند.. یا تو هنوز برای اون خوک دونی تو مملکت سرکوفت شده خودت خوبی که حتی به قول حسین درخشان به خصوصی ترین سوراخ زندگیت همچون اتاق خوابت دخالت میکنند.

ببینید شمای خواننده میدونم هیچ از حرف های متوجه نمیشید.. شاید اون دوستان که در سوئد زندگی میکنند من رو واضح تر بفهمند. من تنها میگم.. چرا بجای اینکه تک تک اون آدم هایی که ادعای دونستن و فهمیدن میکنند سعی نکنند به اونها که نمیفهمد حالی کنند...

چند روز پیش به دوستی در سوئد گفتم..این جامعه آدم های متفاوت رو مجبور به سرکوب میکنه..برای اونی که بیشتر از سایرین میخواد محدودیت قائل میشه و برای روح امسال من جای خفه ای است..هنوز هم سر حرفم هستم..منظور من از قوانین دمکراتی این جامعه نبود..بلکه امکان پرواز برای روح آدم هاست..که بعدا در موردش صحبت میکنم.. ولی این رو میدونم که حداقل این سوئد هست که به خاطر اینهمه اعتقادی که به انواع دمکراتی داره و این اجازه هاشون باعث شده که چنین آدم هایی بتونند در چنین مدارس فاسدی ابراز وجود بکنند.


تورو خدا اوضاع همین مملکت خودمون رو ببین.. الان شاخه میزنم به ایران ...چون ایران هم جزئی از این جامع های نکبت بار هست..
با این گوسفند هاش که هر روز بد تر از دیروز دارند خون مردم رو تو شیشه میکنند.. ترس رو به جون تک تک جوون ها میندازند... وادار به سانسور و خود خفگی میکنند...
نتیجه اش چی مشه __ ولی سوال من از اون هایی که میفهمند اینه..

شما که میفهمی چرا خفه خون میگیری ؟؟

دستگیر میکنند ؟؟ تهدید میکنند ؟ دیگه چه غلطی میکنند..

تو این یک و نیم سال که با محیط اکثرا جوون و بلاگ نویس ایرانی آشنا بودم.. تا با امروز صدها نفر رو دیدم و خوندم که به خاطر ترس از جون و اسم و زندگی شون دست از فریاد برداشتند..
اسم ببرم ؟ نه اینکه هیچ کس نمیبینه !! ولی با این حال به جرات میتونم بگم خیلی از اینها هم که میبینند بز اند آره بزززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززز

چرا مثلا دختری که با نام خورشید, خورشید شجاعت و صراحت در بیانش تو همه محفل های این جامعه مجازی شنیده میشه..باید از ترس از آینده اش...به علت اعتماد نداشتن به آدم ها و این دنیای مالیخولیایی ایران دست از حرف برداره.. نمونه دیگرش زیاد هست... من نیازی به تکرار نمیبینم..
خورشید دیگه نمینویسه..پرستو داد از خاموشی میزنه..کاپوچینو دیکه انتشار پیدا نمیکنه چون اعضاش از اینکه الان همه میشناسنشون میترسند...چون سینا هنوز در زندان هست و چون هیس هزار روز پیش تهدید به خفقان شد...
و هزار چرای دیگه..
نه خورشید و نه بچه های کاپوچینو و نه سینا و و نه هیچ کس دیگه لازمه برای من علت کارش رو توضیح بده..و نه خصوصی برای من این اتفاقات رو تعریف کرده...
نه لازم هست ما هر روز به حسین درخشان فحش جد و آباد بدیم که چرا خارج از میدون نشستی و فریاد شجاع باش سر میدی..

نه لازمه ما بخونیم و افسوس بخوریم...

نه من میتونم حرفم رو مرتب و بدون به این شاخه و اون ریشه پریدن بنوسم..

من فقط میخوام بگم... گرگ زاده را هرگز نتوان سگ خانگی کرد..

من شرمنده اونایی که منظورم رو نمیفهمند.. بگم که ...اید ؟؟
منا رفیقم ما تو سوئد منو یه بار دیده و باهام از جلو حرف زده... هاها هاها فکر کنم اون میدونه وقتی من حساس میشم رو بعضی باور ها چطوری بحث میکنم.. مگه نه منا بلا.. با اون آهنگ باحال .. وای که کلی با نیکی خندیدیم از دستش..


درضمن..توروخدا کسی نیاد اینجا برام روزه بخونه فلانی کام دوون و آروم باش و هرس نخور.. چون من به هیچ وجه این کار رو نمیکنم. من یه چشمک تحویلتون میدم و بس..
آسمانی ها دانند ارتباط ما را و آن چشمک ساده !!!


وسلام..
غر غر تمام
شب بخیر

0 comments:

Post a Comment