24 January 2003

به به باز هم جمعه شد..چقدر خوبه آدم یه عالمه خسته باشه و فکر کنه که فردا و پسفردا تعطیلی آخر هفته است و میتونی کلی ول بگردی..البته من که از این کارای بد نمی کنم..فقط مفید.
یه شعری دلم میخواست بنویشم..اونی که دیشب نوشته بودم تو کاعذ های معمولی خودم..ولی میبینم که الان اون حس ازم پریده دیگه بی خیالش میشم. فقط چند خط اولش

انگار که حتی سکوت هم درد منو درمون نمی کنه
انگار که هنوز هم وقتی زمان ترکیدن بعض فرا برسه اون هم ازم اجازه ای نمی گیره
شاید می بایست گرسیت..شاید زندگانی جز فریاد نیست............




0 comments:

Post a Comment