دلم میخواد همه جای دنیا داد بزنم
هر اونچه توی دلم جا خوش کرده رو از رو زمین به قلب ابر آسمون بسپارم
زیر سایه خیالی کم کمک چشماشو بست / یه دو کفتر چاهی روی شاخه هاش نشست
اولی گفت اگه بارون باز بباره تو کویر/ دیگه اما سر رسیده عمر این درخت پیر
دومی گفت که قدیما یادمه کویر نبود / جنگل و پرنده بود و گذر زلال رود
یه درخت خشک و بی برگ میون کویر داغ / توی ته مونده ذهنش نقش پر رنگ یه باغ
شاخه سبز خیالش سر به آسمون کشید / برو دوشش همه پر شد ز اقاقی سپید
از تپش قلبی که برای صدای تو میزند چه سرمستم
از ای کاش برای فردا و امروز مغرور
و لبخندم رو تو نمی بینی وقتی میشنوم میگی
هرگز نمیگذاری برم
..
..
..
:)


0 comments:
Post a Comment