دلت خوش ، بهارت سبز *
الان دارم بهارانه رادیو غربتستان رو گوش میدم. دفعه دوم هست و از این ابتکار و حوصله ای که برای برنامه های پادکست گذاشته میشه راضی ام
صدای همه پر از شوق هست. عید اومده و بهار و تبریک گویان برقرار . امروز از ظهر تا عصر ، رفته بودم به پدر و مادر گرام در فروش و راه انداختن صف مشتریان پر اشتیاق خرید نوروزی کمک می کردم
مثل هرسال ما هم سفره هفت چین درست می کنیم ، اما به شخصه زیاد حس و حال عید و نوروز ایران رو ندارم. شوق خاصی درونم مثل هرسال نیست. سعی می کنم اصلا این حال رو به خودم تلقین نکنم. اما حس می کنم این کم شوری به خاطر دونستن این واقعیت است که امسال عید ، وقتی اولین زنگ رو بخواهیم به فامیل ها در ایران بزنیم، فقدان شنیدن تبریک و آرزوهای گرم عموی بزرگوارم، درد زیادی رو در قلب همه ما یاد آوری خواهد کردنمی دونم چرا نمیشه به از دست دادن ها فکر نکرد. شاید به خاطر این احساس وابستگی های بیش از اندازه ما ایرانی ها. اما هرچه که هست، برای همه ما به خصوص همسرش و دختر عمو هایم عید نوروز سختی خواهد بود
از خوبی ها و تلخی های این سال که گذشت ، چند سطر پررنگ به خاطرم است. پارسال عید نوروز با بهترین خاطره ها و لحظات آغاز شد و یک ماه تمام همراه با دوستان و دوست پسر عزیزم بهاریه خوبی رو پشت سر گذروندیم. فصل بهار و تابستون با سفر و گردش و خاطره های خوب گذشت. تا که در انتظار اولین پاییز متفاوت سال های آخیر، خودمون رو برای شب های سرد و شمع هایی که گرماشون بین فضا و هوا پر عشق گم میشد، سپری شدخدا رو شکر که این فصل پاییز ، مثل یک رویا، مثل آرزوی من سپری شد. روز و شب های پر از خاطره، همراه با آزمایش باورها و باندهای میان دو قلب به انتها رسید و زمستان سفید دوران خوش تری رو برام به ارمغان داشت. امسال تونستم بعد از مدت ها دیگه به خاطر دلتنگی حداقل گریه نکنم. حداقل شب هایی که نور ماه کامل بود پشت پنجره اتاقم تنها نایستم. و بدونم که دیگه مشکلات کوچک و بزرگ رو میشه با حرف زدن حل کرد.
یک سال پرخاطره، تا زمانی تاتمام زیر پوستم وول میخوره. اما در کنار این همه خاطره، می نویسم که هرگز یادم نمی ره، هنوز هستند خانواده های آواره های زلزله بم که لبخند شادی بر لبانشون ندیده اند. هنوز هستند کسانی که در این عید و بهار تنها هستند. یادمان باشد که از یاد نبریمشان
برای همه دوستان وبلاگر، همه دوستان روزمره و ندیده ، این بهار و سال نو مبارک باشه.
امیدوارم سالی نرسه که ایران ویران ما دوباره زیر رگبار خمپاره دیوانگان به خاک و خون کشیده بشه.