12 April 2004

:: Just from my heart

به همون اندازه ای که هديه خريدن برای معشوق رو دوست دارم
کولی سواری به جای تشکر رو می پسندم !! ×:)
البته کاملا بی رابط ميباشد...

کاش ميتونستم روزی توی خيابون بازم دوچرخه سواری کنم و با خودم بگم :
گور بابای دل...
ولی از اونجا که از خونه تا دانشگاه ۱۵ دقيقه پياده روی داره و من گاز ماشين رو برای خفه کردن خيلی چيزا ميگيرم
احتمالا از دست ونگ ونگ دل خلاصی نيست.

مدتی هست نه شعر ميگم و نه عاشقونه مينويسم. نه آه ميکشم و نه بلند بلند به نوشته های باقالی خودم ميخندم. مدتی هست به هيچ جا خيره نشدم.
شايد هم هيچ کس..
واقيعت اونجايی تلخ ميزنه که يادم مياد دو ضربدر ۲ سالی ميشه
توی هيچ چشمايی هیچ چشمایی ...خمار و مست, دلبری نکردم
بت من بشکن..بت من بشکن اين خدايی ات را.

قيل و قال کفتر کاکل بسر... لای لای لای
اون کیه که ميبايست بخونه : من سرگردون ساده
ای پسر ايرونی ای پسر ايرونی تو مايه جون موني ;)

0 comments:

Post a Comment