.:. عشق سوئدی
چند سال پیش که هنوز به قول دوستم امیر کلاس نقاشی می رفتم :) وقتی می خواستم حرس مامان ام رو در بیارم می گفتم که به نظر من سوئدی ها خیلی هم بهتر هستند و من فقط با یک سوئدی ازدواج می کنم ! چون اصلا شبیه ایرانی ها نیستند
مامان هم در جواب می گفت، فرق در فرهنگ ها چیزی نیست که بشه با عشق و لاو ترکوندن به آسونی باهاش کنار اومد. زندگی و تعریف یک سوئدی از قوانین ازدواج و ... با کسی که از فرهنگ ایرانی میاد فرق می کنه و امکان نداره به این راحتی با هم کنار بیاند
حالا که کلی سال گذشته، هم اونها کلی تغییر کردند و هم من تجربه ام از برخورد با سوئدی ها بیشتر شده می فهمم که زیاد هم قدیمی فکر نمی کرده و با وجود همه کوول بودن یک سوئدی، باز اونها با یک مدل دیگه از قوانین زندگی بزرگ شدند
یکی از اساسی ترینشون، مدل وارد زندگی مشترک شدن و خارج شدن است. اینجا خیلی رایج است سریع دو نفر با هم همخونه بشند و بچه دار بشند، ولی بعد به همون سرعت هم از هم جدا می شند و هرکدوم یک یا چندین پارتنر دیگه عوض می کنند. این موضوع اینقدر معمولی هست که اگر روزی از سوئدی که سنی ازش گذشته و در حرف هاش صحبتی از بچه های زنم، یا خانوم قبلی ام نبود بایست کلی شاخ رو سرت در بیاد
هرچند این یک قانون کلی نیست و خیلی ها هم سالها با هم می مونند، ولی قانون اصلی این است که دلیلی به اذیت خودمون نیست، نمیشه خوب بعدی
اما با اینحال گاهی حرف هایی که ازشون می شنوم و یا می بینم، که باز یادم می افته چقدر فاصله بین فرهنگ شرقی و غربی هست. در همه جهات
امروز سرکار، یک دختر خانوم که همکار من هست، داشت برای یکی دیگه از پسرها از ماجرای دوست شدنش با یکی از پسرهای اونجا تعریف می کرد و اینکه بعد از یک ما با هم همخونه یا به قول سوئدی سامبو شدند ! من همچین خندیدم گفت یعنی تو هرگز نمی تونی همچین فکری رو بکنی !! گفتم نه ابدا بعد از یک ماه
پرسیدم الان چند وقت هست دوستید ، گفت پنج ماه. قبل از اون با دوست پسر قبلیم 5 سال دوست بودیم. تعجب کردم، گفتم یعنی الان فراموش کردیش ؟ گفت نه برام مهمه و دوست دارم خوشحال باشه ولی من هم به زندگی جدید خودم ادامه میدم
تا اینجاش همه چی معمولی بود، اما وقتی پرسیدم چند وقت بعد از اینکه با دوست قبلیت رابطه ات تموم شده بود با این دوست شدی ، و اون گفت فقط دو روز !! من کف دهنم درست خورد روی زمین !! و باز دینگ دینگ یادم افتاد که ایشون سوئدی هستند و بعله
واقعا چقدر تفاوت در نوع برخورد ها میون فرهنگ غرب و شرق هست. پاییز پارسال یکی از دوستانم با یک پسر ایرانی بزرگ شده سوئد دوست شد، کمی کرش در زیادی سوئدی ؛زیادی ایرانی بودند در برخورد هاشون وجود داشت . این آقا شازده پسر بعد از یکی دو بار بحث جدی، یک دفعه رفت و غیبش زد و توی یکی از جشن های دانشجویی با یک دختر دیگه به میدون رقص اومد و دوست من رو همین طور هاج و واج گذاشت بدون حتی توضیحی !
یا همین الان یکی از دوستان شرقی که مرتبطا در روابط مختلف با پسرهای مختلف از ملیت های مختلف وارد میشه، می بینم که چقدر براش دلبستن ساده ولی دلکندن سخت و پر از درد بوده
متاسفانه شرقی خیلی از احساس خودش توی یک رابطه خرج می کنه، بعدش دل اش کنده می شه، زخمی میشه و بعد به شدت منزجر! این چیزی بود که من توی سفر هام به ایران میون خیلی دوستان ام و دوستان اطرافیانم می دیدم
شاید نه به این شوری و نه به بی نمکنی این غربی ها... ولی اگر به این سادگی میشه از کسی دل کند .. این فرمول غربی ها رو نمی شه شرقی ها کش برند ؟؟؟ لااقل چند سال از عقب موندگی هامون جبران خواهد شد
شما موافق نیستید ؟؟؟ هاها
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
0 comments:
Post a Comment