07 April 2003

ها ها

دیگه وقتی آبنوس دستور بده چاره ای نیست ..
والا اصلا احساس گناه میکنم اینجا میشینم.بلاگ مینویسم...

نه اینکه وقت اضافی اونقدر کم داشته باشم.. نه اینکه انقدر آدم مرتب و منظمی یاشم که واسه نفس کشیدنم هم برنامه ریزی داشته باشم.. نه
هیچ کدوم..
ولی واقعا الان موقعی نیست که بتونم رو این چیزا کنسنتریت کنم. باید کمی تمرین انضباط بکنم.
به علاوه اینکه همچی چیز خاصی هم گیرم نمیاد از بل بل کردن.

خلاصه میخواستم یه چی بگم..
فعلا یه مرخصی کوتاه.. تا وقتی برگشتم همه چیز تغییر میکنه..

می خواستم اول اونقدر پابلیش نکنم تا روزی که .. ولی دلم نیومد خواننده ها رو بکارم رو صندلیشون..

راستی ..نوشتن و پابلیش نکردن احساس جدیدی رو توم زنده کرد.. که حتما وقتی برگشتم بهش بها میدم..


قربون مرام جمال کلام همگی..

تابرنامه بعدی..

تنها یه وشکن باقیست..

0 comments:

Post a Comment