الان که دارم اینو مینویسم.. یه گریه چند دقیقه ای جانانه کردم
یک حرف بینهایت بدی بهم زدش ..که تمام وجود منو پر از انزجار و تنفر کرد..اسمش رو حتی نمیخوام پدر بزارم !
ولش کن..
غصم میگیره تنها از اینهمه تنهاییم
چقدر من تلخ شدم
چقدر من شکننده شدم
چقدر من..
شاید باید درمانی جست
:((
25 September 2003
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
0 comments:
Post a Comment