همراه با باد .:.
گرچه دو دست در هم داریم
پای بر زمین خیس نخورده
گرچه با پری می پریدیم کنار هم
تنی در هوای نخشکیده
تو و من آزادیم ، از آزادی به یاری هم شتافتیم
هرگز نگویم نروی به سوی تنهایی
که تنهایی آنجاست که قلب در پشت ابر مانده و خاکستری
اما تو گویی بروی من را به کی سپاری در دوری
روزگار خوب است ، می دانم
قول هایم یادم است
دوری یاریمان کند که من نیاموختمش
این درس اش را ، هنوز در مکتب عاشقی نیاموختم
دل ما رهاست ، رهایی را دوست دارم
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
0 comments:
Post a Comment