ای میهن
شور دویدن بال پریدن دیده دیدن حرف شنیدن
قلب طپیدن شوق رسیدن ای میهن ای میهن
نغمه رودم شعر و سرودم بانگ و درودم آتش و دودم
تارم و پودم بود و نبودم ای میهن ای میهن
ز جهل و جنگ ویرانی به زنجیری به زندانی
سنگ کینه بشکسته به سنگ کینه بشکسته پر و بال زنانت
خزان ناامیدی زد بهار و دامانت را
تو شعر عشق و آزادی تو پایانی و آغازی
به البرز و به الوندت به فلب و جان در بندت
رهایت میکنم آخر ز چنگ دشمنانت
دوباره پر میکشم به سوی تو و نسل جوانت
ترا زین تکیه خواهم رها از شیخ و خرشه خواهم
شور دویدن بال پریدن دیده دیدن حرف شندین
قلب طپیدن شوق رسیدن ای میهن ای میهن
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
0 comments:
Post a Comment