28 June 2003

Iran

ای میهن

شور دویدن بال پریدن دیده دیدن حرف شنیدن
قلب طپیدن شوق رسیدن ای میهن ای میهن
نغمه رودم شعر و سرودم بانگ و درودم آتش و دودم
تارم و پودم بود و نبودم ای میهن ای میهن

ز جهل و جنگ ویرانی به زنجیری به زندانی
سنگ کینه بشکسته به سنگ کینه بشکسته پر و بال زنانت
خزان ناامیدی زد بهار و دامانت را
تو شعر عشق و آزادی تو پایانی و آغازی

به البرز و به الوندت به فلب و جان در بندت
رهایت میکنم آخر ز چنگ دشمنانت
دوباره پر میکشم به سوی تو و نسل جوانت
ترا زین تکیه خواهم رها از شیخ و خرشه خواهم

شور دویدن بال پریدن دیده دیدن حرف شندین
قلب طپیدن شوق رسیدن ای میهن ای میهن

0 comments:

Post a Comment