19 October 2003

Dariush

* Dariush *


بالاخره رفتم و دیدمش
بعله ! بعد اینهمه سال در مملکت غریب بودن.. و با وجود هزار و صد تا کنسرت اجرا شدن و سالی یک بار اومدن ایشون به ستکهلم.. امسال رفتم و داریوش جون رو از نزدیک و نه از سی دی و نوار گوش دادم

ماجراش کلی طولانیه و منم حسابی خسته ! ولی چون اگه الان ننویسم یادم میره پس مینویسم ! مینویسم پس یعنی هستم ! ))

من همه این سال ها که این خواننده ها اومدن و رفتن ..آخه این شهر ما از بس که ایرانی داره جای محشریه ! بد محشر برای اینا ! اصولا کم میرم..اون خواننده هایی که بساط دامبولی دامبال رو دارن.. سالی یه بار واسه هفت پشتم بسه. اونایی هم که حرکاتشون کمی معنا دار تره و باحال ترن...رو ترجیحا میرم ! اما اصولا کسی نیست همراه شه .. همه اخه قر مر دارن بریزن و رو صندلی مثل آدم بند نمیشن
بگذریم. برم فعلا سراغ این خواننده محبوب دل.. داریوش عزیز

داریوش هم مثل همه این رفقاش..سالی یه بار رو حتما به ستکهلم و سایر شهر های بزرگش میاد. جزو محالاته نیاد. ولی من با اینکه خیلی دوستش دارم..اکثر ترانه هاش رو گوش دادم و شعر هاش مثل همه واسم جالب و دلنشینه.. هیچ وقت رغبت 100 درصد در رفتن نداشتم. همیشه میگفتم.. کنسرت داریوش رو آدم بایستی با کسی بره که دوستش داره..عشقشه..با هم خاطره دارن و از حرف های اون چیزی به دلشون میشینه. پس در نتیجه این سال ها رو بیخیال شدم ! " حالا نه اینکه کسی نبوده که اهم اهم..ولی این تیریپات خیر "
خلاصه عصری که رفتم حمام تا حاضر شم برم نیکو میگه کجا ؟ گفتم کنسرت.. با تعجب میگه ا ا ا ! جدی ؟؟ با کی میخوایی بری ؟؟ منم میگم ها ها ! حالا از اون اصرار و اینجانب هم هر هر خنده شیطنت آمیزم رو زیر دوش اب سر میدم و میخونم..

حالا میرسیم به جشن. محل کنسرت که شیک و تمیز ! البته اونقدر جا نداشت ..نمیدونم تقریبا چقدر بود..ولی اصولا بزرگ تر از این سالن هم داریوش کنسرت های قبلیش رو اجرا کرده !
ولی یه ماه پیش که منصور و معین اومده بودن به فجیع ترین وضع تو یه سالن با خروار جمعیت برنامه داشتن و بعد اینکه فحش و بد و بیرای ملت به گوش داریوش رسید گفت یا یه جای آبرو مند برای من اماده میکنید یا نمیام ! خلاصه این شد که اینجا اومد
از عجایب خلقت بود که رو بلیط نوشته بود از ساعت 19.5 تا 20.5 ورود به سالن و شروع برنامه 20.5 و دقیقا داریوش ساعت 20.45 وارد سن شد و ترانه هاش رو آغاز کرد.

عین یه جنتلمن مسن هم لباس بلوز سفید و شلوار سفید تنش بود. روش هم یه حلیقه مونجوقی به همون رنگ.

خیلی خوب بود کنسرتش. ملت هم همه در کمال شیکی بودند و بی هیچ درد سری ! حال کردیم. آهنگ های قدیمی و جدید رو خوند... و خیلی ها گریه میکردند.
خیلی از آهنگ های محبوب منم خوند.. اولیش هم

حادثه

گفتم تو چرا دورتر از خواب و سرابی
خواب و سرابی
گفتی که منم با تو و ليکن تو نقابی اما تو نقابی
فرياد کشيدم تو کجايی تو کجايی
گفتی که طلب کن تو مرا تا که بيابی

چون همسفر عشق شدی مرد سفر باش مرد سفر باش
هم منتظر حادثه هم فکر خطر باش فکر خطر باش


خیلی آهنگ های دست جمعی خوند..یعنی آدمهای تماشاگر حسابی حفظ بودنش و بهترینش

دوباره میسازمت وطن

دوباره میسازمت وطن، اگر چه با خشت جان خویش
ستون به سقف تو میزنم، اگر چه با استخوان خویش

دوباره میبویم از تو گل، به میل نسل جوان تو
دوباره می شویم از تو خون، به سیل اشک روان خویش


آهنگ های دیگه ای که خوند بود
عشق من عاشقم باش
یاور همیشه مومن
به من نگو دوستت دارم
زندونی
گلایه
آهای مردم دنیا
حادثه
شقایق
دلم میخواد گریه کنم
بچه های ایران
و خیلی های دیگه


تنها آهنگی که منو کمی تو حس برد آهنگ بچه های ایران و ..گربه ماست بود که باز منو یاد تنها دلتنگی ام انداخت.
البته با چند شعر دیگه هم ضد حال بوودند در با یاد انداختن خاطره هاشون که البته کاملا بیرنگ بودند در نتیجه تاثیری هم نداشتند.
و بعد خداحافظی بار دیگه برگشتن همشون رو سن و این آهنگ بی نهایت خاطره انگیز رو خوند.

فریاد زیر آب
و من حال کردم... از همه صحنه ها
در اول برنامه هم داریوش تبیرک گفت به همه مردم ایران و شیرین عبادی این جایزه ارزشمند رو.
و در قسمتی هم از خودش گفت و اعنیادش و پایان یافتنش..و نصیحتش به سایر آدم های گرفتار.
هم هم سفارش میکرد بابا جون مادرتون برید سی دی اورجینال بخرید و نه کپی ! یکی نبود بگه بابا داریوش خا ناسلامتی ددی ما تو مغازش همه سیدی های اورجینالت رو میفروشه ها ! غر نزن !


داریوش رو من دوست دارم نه به خاطر اینکه اونقده دلسوخته و عاشق بی پناه بوده باشم که بخوام مثل خیلی دیگه از سایر ایرانی های پر احساس خاطره داشته باشم با تک تک شعر ها و اشک بریزم براشون
داریوش یشتر برای من سمبل یک خواننده و هنرمند ارزشمند هست که جایگاه خودش رو بعد 35 سال هنوز هم روی صحنه و هم تو دل آدم ها از هر نسلی حفظ کرده.
خواننده ای که صداش گرم و دلنشین هست..صدایی که اورجینال هست و نه ساخته و پرداخته دستگاه ها و سازنده های ستودیو
مردی که خودش هم درد کشیده و درد خیلی ها رو میدونه.. ولی مهم تر از اون جرات بیان این درد ها رو داره
کسی که هرگز سکوت نکرده در مقابل بدی ها و همیشه با حرف هاش در طول برنامه هاش و یا مصاحبه هاش..اونچه رو که فکر میکرده میباست گفته بشه گفته
داریوش رو دوست دارم چون از همه ما ایرانی ها میخواد که با هم دوست باشیم و به کمک هم بسازیم...تا روزی که بتونیم دوباره به وطنمون برگردیمو باهم ایران رو بسازیم





عشق من عاشقم باش

تو غربتی که سرده تمام روز و شبهاش
غريبه از من و ما عشق من عاشقم باش

عشق من عاشقم باش که تن به شب نبازم
با غربت من بساز تا با خودم بسازم

عشق من عاشقم باش
عشق من عاشقم باش


تو خواب عاشقا رو تعبير تازه کردی
کهنه حديث عشق و تفسير تازه کردی

گفتی که از تو گفتن يعنی نفس کشيدن
از خود گذشتن من يعنی به تو رسيدن

قلبمو عادت بده به عاشقانه مردن
از عشق زنده بودن ، از عشق جون سپردن

وقتی که هق هق عشق ضجه احتياج
سر جنون سلامت که بهترين علاجه

عشق من عاشقم باش
عشق من عاشقم باش


عشق من عاشقم باش اگر چه مهلتی نيست
برای با تو بودن اگر چه فرصتی نيست

عشق من عاشقم باش نذار بيفتم از پا
بمون با من که بی تو نميرسم به فردا

عشق من عاشقم باش
عشق من عاشقم باش




0 comments:

Post a Comment