24 January 2004

:: امشب خیلی حرف دارم
از خاطره
از آرزو و زورگویی خدا
از دل عاشق یار
از دست نوازش پدر
از لبخند تلخ پشت سرمای تنهایی
از بچه ناخواسته نطفه شده
از زمستون پایان یافته، بهار پر زبارونم
از تو
از من
از او

از این معما که حل گشت..آن صباح که لب بر لب نهادم
از امشب دیگر مینویسم
از خوبی خدام
از زیبایی خودم
از بهشت دنیای و کثافت تنهایی
از تو
از من
از او
از ما


..

(البته در خواب:))

0 comments:

Post a Comment