* داشتیم حرف میزدیم
همیشه وقتی یه نگاه به صورتش میکنم از حالت چشماش میفهمم که الان چیزی هست که نگران و غصه دارش کرده. از بغض ساده ای که تو دلش جمع میشه و از اشک پاکی که خیلی ساده میریزه.
هرچند خیلی کمتر از من گریه میکنه.. هر چند من همیشه تصور میکنم اون از من کمتر فکر میکنه.. کمتر غصه میخوره و خیلی شاد تره..
ولی همیشه با حرف هاش من رو متحیر کرده.
خیلی ساده کافیه یه گیر بدم چی شده ؟ تا زودی دلش رو بریزه رو..
خوشم میاد ! لاقل این مثل من و اخلاق گندم نیست که سر و تهم رو بزنن یه آه میشنون آخرش. البته تازگی پی بردم چه اخلاق گهیه به قول بعضیا !
اونقده حساسه که دلش زودی برای کوچیک ترین مشکل دوستاش میسوزه و به دنبال راه حله
ولی خوشم میاد که چقدر عاقلانه باری همشون حرف میزنه..
من چه آدم از خود راضی هستم که همیشه پیش خودم میگم این که هنوز بچست... نمیفهمم که شادی کردن و عاشق رقص و دیسکو رفتن و جفتک انداختن نشونه بچه گی نیست
این بار هم یه دوستیش بود.. که زنگ زده بود و از مشکلش و دعوای بین خودش و دوست پسر چندین و چند سالش میگفت.
و این بشر چه عاقلانه براش حرف زده بود.. و بعد که دید من هم دوست دارم حرفی برای کمک بزنم... گفت بگو پیشنهادت رو تا فردا بتونم به دوستم بگم..
و این آغاز یه صحبت وگپ چند ساعته بود که خیلی وقت بود با هم نداشتیم..
گپی که همیشه دهنم رو شیش متر باز میکنه و افتخار همه وجودم رو پر میکنه که این اونه داره این حرف ها رو میزنه
تمام جیگرم خنک میشه.. میخوام بپرم کلی ماچش کنم که سالی یه بار اونم سر عید میکنم و چه حرس میخوره این
و بعد هم تعریف کرد چند روز پیش نشسته با بزرگ ترا بازی اونا رو کرده و هر چی حرف گنده منده بوده زده.. و چند ساعت خفن ساکت و بگوش میخ کردتشون رو صندلی
عاشق این بشرم من.. که چه سفت و سخت همیشه از من دفاع کرده... همیشه در غیاب من طرفم رو گرفته.. اشتباهاتشون رو بهشون گوش زد کرده و یاد آوری کرده من چه سختی هایی میکشم
هیچ وقت کامل قدردانی نکردم ازش که وقتی این گونه یاد گرفته با منطق و با زبون ساده حرف دل من و خودش رو به اونا بیان کنه طوری که هیچ طرفی جوش نیاره و داد بیداد نشه... من هستم که کلی سود میکنم تو این قضیه
و اونقدر کیف میکنم وقتی هرزگاهی میاد میگه فلان روز حرف از فلان جاده زندگی زدی و من رفتم به 14 و نیم تا از مثلا 15 تا دوستم این راهنمایی رو کردم و گفتم گویندش کیه .. و همه از دم گفتن به گوینده بگو ایول که هرچی گفته درسته
خدای من من این دختره رو خیلی دوستش دارم
این خواهر من مهربون ترین آدم روی زمینه
این نیکو پیکو خوشگل و ناز رو همه عمرم برام نگه دار
که خیلی بی رحم بودم در حقش و بایست روزی جبران کنم
نیکوی خوب و مهربون و ساده دلم خیلی خیلی دوستت دارم.
اینجا ثبت کردم که هیمشه یادآوریم بشه.
ماچچچچچچچچچچچچچچچچچچچچچچچچچچچچچچچچچچچ رو سر و صورتت
به به ! انگاری فقط اینقده دوسش دارم واسه اینه که به من حال میده ! نخیرشم.. همیشه دوسش دارم
جیگرشو برم دیشب چه رقص عربی کرد واسه ملت با معلم رقصش تو رستوران مولن روژ
هاها !
10 November 2003
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
0 comments:
Post a Comment